به نام حضرت دوست
که هر چه هست و نیست از اوست
جملات عاشقانه
جمله یک_ ای عشق مدد کن به سامان برسیم
چون مزرعه تشنه به باران برسیم
یا من برسم به یار
یا یار به من
یا هر دو بمیریم و به پایان برسیم.
جمله دوم _ ای کاش سرنوشت جز این می نوشت.
جمله سوم _ چه بگویم که اشکم همه فریاد است.
جمله چهارم _ ساده است ستایش گلی
چیدنش
و از یاد بردن که ابش باید داد.
جمله پنجم _ در اسمان خسته درختان خسته تر شاید نسیم نوری شاید!
جمله ششم _ دل دریایی من بی تو مرداب است!
جمله هفتم _ خدایا!
به هر که دوست میداری بیاموز که
عشق از زندگی کردن بهتر است
و به هر که دوست تر میداری بچشان که
دوست داشتن از عشق برتر!
جمله هشتم _ من از عمق وجودم و
از پس کوچه های روح و جانم
و از خون های جاری به قلبم
دوستت دارم!
جمله نهم _ بیا بیا سوختم زنجیر روی ماه تو
تمام عمر سوختم چشم خود به راه تو
جمله دهم _ انانکه خاک را به نظر کیمیا کنند
ایا شود گوشه چشمی به ما کنند.
جمله یازدهم _ بی تو بهار من خزان است
با تو باشم ستاره باران است
جمله دوازدهم _ دارد تماشا خوش با تو سوا
خارا دل تو مینا دل من
رسوا دل من شیدا دل من
جمله سیزدهم _ نه به ابی ها دل خواهم بست نه به دریا
جمله چهاردهم _ ترا من چشم در را هم
ترا من چشم در را هم شبا هنگام
که میگیرند در شاخ تلا جن سایه ها زنگ سیاهی
وزان دلحشگانت راست اندوهی فرا هم
ترا منت چشم در را هم.
جمله پانزدهم _ خورشید من برای وقت دمیدن است.
جمله شانزدهم _ دور ها اوایی است که مرا می خواند...
جمله هفدهم _ کاش می دیدم چیست؟
انچه از چشم تو
تا عمق وجودم جاری است!
جمله هیجدهم _ با تمام وجودم دوستت دارم ای وجودم!
جمله نوزدهم _ اگر مرا با عشقت بسوزانی با خاکسترم می نویسم دوستت دارم.
جله بیستم _ به اندازه ستاره های دنیا دوستت دارم ای اسمان من.
پایان
نوششته کامپیوتری_ سید مصطفی سیدی
انشاالله در قسمت های بعد شعر های عاشقانه هم می اوریم.
با تشکر
سید مصطفی سیدی