سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پسرکم! ... برادرت را به اعتماد دوستی میان خودتان، ضایع مکن ؛ زیرا آن که حقّش را ضایع کرده ای، برادرت نیست . [امام علی علیه السلام ـ در وصیّت خویش به فرزندش محمّد حنفیه ـ]

mostafa good

مشکلی که بعضی جوانان با آن مواجه هستند و آن را می توان اولین لغزش در زندگی یک جوان تلقّی کرد،دوست گرفتن از جنس مخالف است.

شکی نیست که این کار در فرهنگ اسلامی و اعتقادهای مذهبی ما یک کار ناپسند و گناه تلقی می شود؛زیرا این موضوع تنها به گفت و گو در مدرسه و خیابان ختم نمی شود،بلکه شیطان با میانجی گری که می کند موضوع را به جای بدتر می کشاند و اگر از رسوایی دنیایی و ندامت و خجالت های آن جان سالم به در ببرند که معمولا چنین نخواهد بود،همین موضوع گاهی منجربه عشق های سوزان،کشنده و بی حاصل می شود که نتیجه ای جز عقب افتادن در زندگی و رها کردن تحصیل و پیشرفت،نخواهد آورد.

چند نکته برای جوانان:

اولا،خداوند غریزه ی شهوت را در نهاد انسان قرار داده است.یک نیاز است،نه یک نقص.به  تعبیری نبود آن نقص است و بودنش کمال.

ثانیا،همان گونه که تمام غرایز باید از راه صحیح اشباع و ارضا گردد،این غریزه نیز راه صحیح خود را باید طی کند.

درست است که شهوت نوعی عطش است و تا مرز جنون پیش می رود ولی جوان باید آنقدر با شخصیت باشد که بتواند این عطش را از راه صحیح و شرعی یعنی ازدواج ارضا نماید.ازدواج راهی شرعی،فطری و عرفی و فرهنگی برای ارضای غریزه ی شهوت است.ازدواج دائم و ازدواج موقّت دو راه قانونی و شرعی برای ارتباط درست دختر و پسر است.

دخترها باید بدانند پسری که به سراغ او می آید در حقیقت دنبال منافع خودش است؛درواقع دوست نیست.بلکه یک مزاحم ولگرد است؛دنبال خیانت است ولی به نام دوست و بهانه ی دوستی.شما دخترها باید بدانید آن جوانی که با تلفن یا سر کوچه ویا با نامه تو را یافت و با جمله های فریبنده قلب تو را دزدید،اگر فردا یک دختر زیباتر و خوشگل تر از تو پیدا کند تو را رها می کند و با همان جمله های فریبنده و عاشقانه که تو را فریب داده او را نیز به دام می اندازد.تو چگونه دل خوش می کنی به کسی که تو را فقط برای خودش می خواهد و تا به تو نیاز دارد با تو دوست و همراه است و زمانی که نیازش برطرف شد تو را نمی شناسد.

مطمئن باش که تو اولین دوست او نیستی و آخرین دوستش هم نخواهی بود.

در این رابطه سه چیز نصیب تو می شود:عقب افتادن از زندگی،تحصیل و آینده؛از بین رفتن حیثیت و اصالت خانوادگی و افتادن از چشم پدر،مادر،فامیل و مردم؛بار سنگین گناه،شرمندگی و جدانی و خدایی،خجالت نزد خوبان و گرفتار خشم و غضب خدا.

آیا راهی برای نجات جامعه از این مشکلات وجود دارد؟

بله.برای رهایی از این همه آسیب  باید با حفظ عفّت و تقوا از راه سالم و مشروع اقدام نمود که همان ازدواج است و تا وقت آن بر سر و شرائط فراهم شود با کمک خدای متعال و عفاف و تقوا این فرصت را پاس داریم و خود را گرفتار عشق بی حاصل یا بدحاصل نکنیم.

سخنی از خودم(محمد)برای شما:

سلام خدمت شما دوستان عزیز.حالتون خوبه؟حتما میگید که این محمد هم بچه مثبت شده.باید بدانید که تمام این مطالب در کتابی به نام جوان موفق نوشته شده.آره من از روی اون کتاب براتون نوشتم.اما باید بدانید که تمام شما مثل خواهر و برادران خودم هستید.پس بدونید که داداشتون برای پیدا کردن این مطالب دو هفته بدبختی کشید.آخه خودم هم داشتم با این مشکلات بدبخت می شدم.دوست نداشتم برادر و خواهر هام هم بدبخت بشوند.

پس هر کاری که از دستم بر میومد انجام دادم تا این مطالب به دست شما برسه.پس تو رو خدا مطالب بالا رو بخونید و به اونا عمل کنید.

کوچیک شما،داداش محمد





سید مصطفی سیدی ::: چهارشنبه 87/6/6::: ساعت 11:42 عصر

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 25


بازدید دیروز: 43


کل بازدید :978806
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : سید مصطفی سیدی[157]
نویسندگان وبلاگ :
سید امیر حسین سیدی (@)[0]


 
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<