سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند به سه تن نمی نگرد و با آنان سخن نمی گوید : پیشوای ستمکار، پیرِ زناکار و عابد متکبّر . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]

mostafa good

فرق یک مرد با یک گربه چیه؟
- یکیشون یه موجود دله است که بی چشم و روئه و براش مهم نیست که کی بهش غذا میده, اون یکی یه حیوان ملوس خانگیه.

------------------------------------------------------------------------

- فرق بین یک مرد باهوش و هیولای لاک نس چیه؟
- هیولای لاک نس تا به حال چند بار دیده شده!

------------------------------------------------------------------------

- وقتی یه زن میبینه که شوهرش داره زیکزاک تو حیاط میدوه باید چیکار کنه؟
- هیچی, باید بهتر هدف بگیره و به شلیک کردن ادامه بده!

------------------------------------------------------------------------

- وقتی خدا حوا رو آفرید چی گفت؟
- کار نیکو کردن از پر کردن است!

------------------------------------------------------------------------

- به زنی که همیشه میدونه شوهرش کجاست چی میگن؟
- بیوه.

- به مردی که نود درصد قوه عقلانیش رو از دست داده چی میگن؟
- بیوه.

------------------------------------------------------------------------

- چرا مردها از زنهای خوشگل بیشتر از زنهای باهوش خوششون میاد؟
- چون قدرت چشمهاشون بیشتر از قدرت مغزشونه!

------------------------------------------------------------------------

یه پری افسانه ای به یه مرد میگه: یه آرزوت رو بگو تا برآورده کنم. مرده میگه: یه کاری کن که زنم حسابی احمق بشه تا بتونم با خیال راحت بهش دروغ بگم و هی مچم رو نگیره. پریه قبول میکنه و میگه: برو خونه تون. آرزوت رو برآورده کردم. مرده خوشحال میره خونه, میبینه زنش تبدیل به یه مرد شده!

------------------------------------------------------------------------

- خانمم درست سه هفته بعد از ازدواجمون فوت کرد...
- خوب پس زیاد زجر نکشیده!

البته در جواب این همه خبیث بازی نویسنده مطالب بالا باید گفت که سر یا جای عقل است یا جای  مــو ،،، واسه همینه آقایان کمتر مو دارند و بعضی ها هم اصلا مو ندارند .... به نظر شما چرا  اکثر سیاستمدارها و پروفسور ها و پولدارها بی مو هستند ؟؟؟!  جواب  :  واسه اینکه عقلشون بیشتر از باقیه کار میکنه ،،، راستی چرا مُد شده دختر ها موهاشون را خیلی بلند میگذارند

********************************************

یه نفر داشته با زنش دعوا میکرده که :   تو که از من خوشت نمیومد پس چرا سر سفره عقد با صدای بلند داد زدی بـــــــــــله ،،، زنه میگه : من به تو نگفتم بله ،، یکی از من پرسید با این مرتیکه عوضی میخواهی ازدواج کنی من داد زدم بـــــــــــله 

یارو میره خونه میبینه یه مرده تو خونشون با زنش نشسته .. میاد جلو میگه تو کی هستی با زن من نشستی ... طرف میگه راستش من خلبانم اما هواپیما سقوط کرد افتادم تو خونه شما  ... یارو یه نگاه میکنه میگه  این ارتش هم چه خر تو خریه ها ، دیروز هم یکی از نیرو دریائی کشتی شون غرق شده بود نزدیک بود تو وان حموم غرق بشه

یه روز بهروز خالی بند سرما میخوره صداش میگیره اون هم مجبور بوده با صدای یواش و از ته گلو حرف بزنه ( مجسم کنید حالت را) ... خلاصه یه کاری پیش میاد میره آیفون همسایشون را میزنه .. زن همسایه آیفون را بر میداره میگه کیــه ، بهروزه با صدای یواش میگه حاج آقا هستن ، زنه میگه نه نیستش بیا تو

به خشایار میگن با شمشیر جمله بساز ، میگه فولاد فدات شم  شیر بخور

خشایار و بهروز خالی بند  را میبرن جهنم ، اما وسط راه میگن به شما یه آوانس میدیم ،، میگن چیه ،میگن اینجا 2 نوع جهنم داریم یکی جهنم ایرانی ها یکی جهنم خارجی ها ، میپرسن فرقش چیه ، میگن تو جهنم خارجی ها هفته ای یک بار قیـر داغ میریزن تو دهنتون اما تو جهنم ایرانی ها هر روز ،،،، خلاصه خشایار میگه من میرم تو جهنم خارجیا و بهروز هم میاد تو جهنم ایرانیا ..... یه چند ماهه بعد خشایار میبینه خیلی ناجوره اینجا میگه بیچاره بهروز خالی بند که هر روز قیر میخوره ، خلاص میره میبینه بهروز با رفیقاش نشستن دارن حال میکنن و چاخان  خبری هم از قیر داغ نیست ،خشایاره  میگه جریان چیه ، مگن بابا اینجا آخه جهنم ایرانی هاست یک روز قیرش نیست ، یک روز قیرش هست قیفش نیست ، یه روز  دو تاش هست یارو نمی یاد سر کار

( برنامه کودک کار و اندیشه را که یادتون هست ) ،، قزوینیه میره صدا و سیما میگه ببخشید آقا اون بچه که هی میگفت  ( من کـــارم   من کــارم )  کدومـــــه !!!

یه بنده خدائی یه تیکه جور میکنه اما جا نداشته ، خلاص هر چی این در اون در میکنه خونه خالی گیرش نمیاد ، یه هو میبینه یه تریلی گوشه خیابون پارکه ، خلاصه میرن زیر تریلی و تو حس بودن کـــــــــــــه میبینه یکی زد سر شونش !!! طرف بر میگرده میبینه وای یه افسره است میگه بله قربان چی شده ، سروانه میگه شما اینجا دارین چی کار می کنین ، یارو هول میکنه میگه هیچی قربان دارم روغن ماشین را عوض میکنم ، سروانه میگه عزیزم اولا روغن ماشین را از این طرفی میشن و عوض میکننن نه اون طرفی ، دوماً تریلی نیم ساعته رفــته  

آقا غلام زنگ میزنه 110 میگه آقا  صدی ده  طرف میگه بله بفرمائید غلامه میگه بی انصاف تو بازار صدی پنج نزول میدن




سید مصطفی سیدی ::: پنج شنبه 87/5/31::: ساعت 9:26 عصر

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 124


بازدید دیروز: 58


کل بازدید :995705
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : سید مصطفی سیدی[157]
نویسندگان وبلاگ :
سید امیر حسین سیدی (@)[0]


 
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<